گسیخته که از مرداد ماه سال جاری لغایت دی ماه سال 91 بر مردم و اقشار محروم جامعه حاکم شد. در این تصمیم مبلغ 6 هزار میلیارد تومان
به هفت دهک خانواده ایرانی پرداخت شود که این مبلغ برای هر نفر حدود 70 هزار تومان مقرر گردید.
حال با بررسی و تحلیل موضوع چند سئوال مطرح می شود.
1- چرا در تصمیم گیری بجای پول نقد ، بن خرید اجناس اساسی جایگزین نشد؟
برآورد نقدینگی در کشور حدود 420 هزار میلیارد تومان است و یکی از علل تورم وگرانی سوء مدیریت در افزایش و جذب نقدینگی در تیم اقتصادی
دولت است. حال با تزریق این مبلغ مصوب 6 هزار میلیارد تومان تورم 5 الی 7 درصدی در پایان سال می شود. چرا که این تصمیم و مصوبه هیچ تسکین درد
اقتصادی در جامعه نمی شود بلکه کانال اهتکار و رانت خوری را در بازار افزایش می دهد. دولت می توانست با ارائه بن خرید اجناس هم به
تولید داخلی کمک کند و پیامد مشکلات این طرح را به حداقل برساند.
2- آیا این مصوبه مجلس و دولت را به عدالت اجتماعی نزدیک تر کرده؟
امروز دهک یک و دو یعنی : افراد تحت پوشش کمته امداد امام خمینی (س) و بهزیستی و یا افرادیکه فاقد هیچگونه حقوق و بیمه تامین اجتماعی
هستند. تحت بدترین شرایط زندگی در جامعه ایران اسلامی هستند. این افراد هیچگونه توانایی در دخالت و اختلال اقتصادی در بازار طلا و سکه
ندارند. آیا فرق دهک هفت با دهک یک با مبلغ عیدانه 20% است؟
چقدر این مصوبات و تصمیمات اتخاذ شده ما را به عدالت اجتماعی نزدیک تر کرده است؟
شرکت نفتی ایتالیایی «انی» با انتشار آماری روز گذشته ایران را در سال 2011 میلادی با مصرف 154میلیارد و 20 میلیون متر مکعب گاز، دارای رتبه سوم مصرفکنندگان گاز در جهان معرفی کرد.
براساس این گزارش، شرکت نفتی «انی» ایتالیا سومین شرکت نفتی بزرگ اروپاست که در جدیدترین گزارش خود به بررسی وضع صنعت نفت و گاز جهان در سال 2011 میلادی پرداخته است.
طبق آمارهای بینالمللی «انی» مصرف گاز در جهان در سال گذشته میلادی برابر با سه تریلیون و 333 میلیارد و 320 میلیون متر مکعب برآورد شده که 2.5 درصد افزایش نسبت به سال2010 نشان میدهد.
این گزارش میافزاید: آمریکا با مصرف 682 میلیارد و 290 میلیون متر مکعب گاز رتبه نخست، روسیه با 464 میلیارد و 880 میلیون متر مکعب رتبه دوم و ایران با 154 میلیارد و 20 میلیون متر مکعب رتبه سوم مصرفکنندگان گاز را به خود اختصاص دادهاند.
همچنین آمارهای بینالمللی نشان میدهد چین با مصرف 131 میلیارد و 120 میلیون، ژاپن با 119میلیارد و 230 میلیون و کانادا با 104 میلیارد و 640 میلیون مترمکعب پس از ایران در رتبههای چهارم تا ششم قرار دارند.این در حالی است که کشورهایی با آب و هوای سرد مانند کانادا، آلمان و انگلیس مصرف کمتری دارند.
براساس این گزارش، تولید گاز در سال گذشته میلادی نسبت به سال 2010 از رشد 3.9درصدی برخوردار بوده که مجموعا طی 10سال گذشته رشد 8.8 درصدی داشته است.
براساس این گزارش، تولید گاز ایران 4.5 درصد کل گاز جهان را تشکیل میدهد، اما به دلیل فزونی مصرف در داخل، میزان صادرات آن نسبت به سایر کشورهای تولیدکننده گاز قابل توجه نیست، اما با این حال سال گذشته میلادی صادرات گاز ایران توانست آمار رشد 10 درصدی را به خود اختصاص دهد و رتبه 21 را در جهان کسب کند.
صادرات گاز ایران در سال 2011 میلادی برابر با 9 میلیارد و 420 میلیون مترمکعب برآورد شده است که نسبت به سال 2010 میلادی رشد 9.9 درصدی داشته است.
این در حالی است که در مقابل واردات گاز ایران در سال گذشته 13 میلیارد و 410 میلیون مترمکعب تخمین زده شده که نسبت به سال قبل از آن از رشد 47.7 درصدی برخوردار بوده است.
به گزارش خبرنگار جامجم، اکثر کارشناسان اقتصادی بر این نکته اتفاقنظر دارند که چنانچه شرایط عمومی اقتصاد کشور اجازه میداد و فشار تحریمهای یکجانبه علیه ایران نبود مرحله دوم هدفمندی یارانهها باید اجرا میشد تا با مکانیسم قیمتی برنامههای بهینهسازی مصرف انرژی از جمله مصرف گاز بهخوبی اجرا شود.
اما به دلیل شرایط خاص کشور، مجلس در اجرا نشدن مرحله دوم قانون هدفمندی اتفاقنظر دارد به طوری که دو هفته قبل طی مصوبهای، دولت را از اجرای مرحله دوم این قانون منع کرد.
براساس این گزارش، اصلیترین هدف قانون هدفمندی یارانهها کنترل مصرف سوخت و جلوگیری از افزایش بیرویه مصرف به شمار میرود.
این در حالی است که اجرای مرحله اول قانون تاثیر بسزایی در کاهش مصرف سوخت بویژه در بخش گاز به جا گذاشت به طوری که سال گذشته با وجود افزایش 10 درصدی مشترکان گاز مصرف گاز در بخشهای تجاری و خانگی 20 تا 30 میلیون مترمکعب در روز کاهش داشت و در مقابل بخش صنعت نیز با رشد 16.8 درصدی مصرف مواجه شد.
به نظر میرسد به دلیل شرایط اقتصادی و اجرا نشدن مرحله دوم هدفمندی، افزایش قیمتها تاثیر خود را از دست داده و آمارهای مصرف انرژی رو به فزونی است.
ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر نفت و گاز جهان در حال حاضر روزانه 550 میلیون متر مکعب گاز تولید میکند که عموما صرف مصارف خانگی، تجاری، صنعت، کشاورزی و نیروگاهها در داخل میشود.
آمارهای رسمی حکایت از اختصاص سهم 69 درصدی مصرف گاز به بخش مصارف خانگی و تجاری دارد. طبق جدیدترین گزارش شرکت ملی گاز ایران مصرف گاز در دهه اول آذرماه رشد 21 درصدی داشته است و 385.5 میلیون متر مکعب از گاز تولیدی کشور در بخش خانگی و تجاری مصرف شده است.
در این میان روزانه حدود 25 تا 30 میلیون متر مکعب گاز نیز از ترکمنستان برای مصارف استانهای شمالی و شمالشرقی کشور وارد می شود که هماکنون این واردات به دلیل برخی اختلافات درباره نرخ گاز وارداتی قطع شده اما مذاکرات برای ازسرگیری آن همچنان ادامه دارد.
این گزارش میافزاید: میزان صادرات گاز ایران نیز روزانه 32 میلیون متر مکعب است که با توجه به حجم ذخایر گازی ایران، سهم ناچیزی از بازارهای صادراتی گاز در جهان را به خود اختصاص داده است.
در حال حاضر، بزرگترین خریدار گاز ایران کشور ترکیه است که روزانه 28 تا 30 میلیون مترمکعب گاز از ایران دریافت میکند.
جمهوری آذربایجان و ارمنستان نیز روزانه دو تا پنج میلیون مترمکعب گاز از ایران خریداری میکنند که صادرات گاز به ارمنستان به صورت تهاتری و در ازای دریافت برق از این کشور انجام میشود.
پایین بودن قیمت، آلودگی کمتر نسبت به سایر سوختها، هزینه کمتر استخراج و پالایش آن نسبت به نفت و گرمازایی بالا، مصرفکنندگان گاز را به سمت استفاده از این نوع انرژی ترغیب میکند، با وجود این مسوولان همواره به مشترکان نسبت به افزایش مصرف هشدار میدهند و مردم را به رعایت صرفهجویی در مصرف گاز توصیه میکنند.
در پژوهش پیش رو سعی شده است به حلقه انحرافی از نمای بیرونی نگریسته شود. پرواضح است که توجه به تحلیل اتاق فکرهای مستقر در کشورهای غربی از جریانهای سیاسی داخل کشورمان، فارغ از ارزش خبری و ارزشگذاری محتوایی آنها، در یافتن «نقشه راه» و «آیندهکاوی رفتار طرف بیرونی» بسیار حائز اهمیت است.
پیش گفتار
پیش از ورود به بحث، توجه به نکاتی که میتواند تحلیلهای پیش رو را در مقام یک «ارزیابی استراتژیک» از نظر مخاطب بگذراند، ضروری مینماید.
لزوم توجه به نگاه و برآورد غرب از حلقه انحرافی و کنشهای پیرامون آن را میتوان چنین برشمرد:
1- غرب نشان دادهاست که به دنبال شناسایی و کمک برای روی کار آمدن افرادی در نظام جمهوری اسلامی است که طرف مناسبتری برای تعامل در فعل و انفعالات بینالمللی هستند؛ از این رو، تحلیلهای غربی از حلقه انحرافی میتواند در برنامهریزیهای آیندهی غرب برای ایران نقش مهمی داشته باشد.
2- بررسی پیش رو نشان میدهد؛ نکات، علائم و موضعگیریهایی که مواد خام تحلیل غربی را تشکیل دادهاند، حاصل تحلیل رفتار رئوس ساختار سیاسی کشور است. در واقع تحلیلهای ارایه شده، ارتباط مستقیمی با عملکرد و مواضع حلقه انحراف دارند. این مهم با تدقیق در زمانبندی کنشهای داخلی حلقه انحراف و واکنشهای خارجی به وضوح نمایان است.
3- استفاده زیرکانه رسانههای غربی از تکنیکهای اقناع خبری برای همراهسازی مخاطب با خود در ارایه تحلیل، نکتهای حایز اهمیت است. به عنوان نمونه؛ این رسانهها از خانه نشینی رییسجمهور به عنوان «بروز بیشتر شکاف موجود در هرم قدرت» یاد کرده و در تحلیل غرضآلود آن، دلایلی را در جهت منافع خود و با ارایه اطلاعات بعضاً دقیق و تکیه بر نظر تحلیلگران منتشر میکنند.
4- در پژوهش پیش رو، طرف غربی در تحلیل جریانهای سیاسی داخل ایران، از دو طیف تحلیلگر استفاده کردهاست؛ تحلیلگران زبدهی بومی غربی و تحلیلگرانی که اصالت ایرانی دارند و در مراکز و اتاق فکر بینالملل مشغول به کارند. در بسیاری اوقات، نگاه تحلیلگران ایرانی مقیم کشورهای غربی –با توجه به شناخت دقیقتر این افراد از فرهنگ کشور- با درصد بالایی به واقعیت نزدیکتر است.
تحلیلهای غرب پیرامون جریان انحراف
تحلیلهای طرف غربی پیرامون جریان انحراف، از اسفندماه سال 1389 آغازشده و در ماجرای خانهنشینی رییسجمهور اوج میگیرد. این تحلیلها را میتوان به سه مقطع تقسیم کرد:
1- پیش از خانهنشینی رییسجمهور؛
در این مقطع، تحلیلها حول «اسفندیار رحیممشایی»، گمانههای ارسال پیامهای ارتباطی وی به آمریکا و موضعگیریهای جنجالیاش صورت پذیرفتهاست و البته اینها پس از دولت نهم و رویکرد خصمانه و غیر منعطف غربیها به دولت صورت گرفتهاست.
2- در طول 11 روز خانهنشینی رییسجمهور
رئوس مطالب مطرح شده در این برهه عبارتند از: توصیف شرایط، تلاش برای علتیابی شکاف و گمانهزنی پیرامون احتمال عزل یا استعفای رییسجمهور.
3- پس از خانهنشینی رییسجمهور
در این دوره، ارایهی تحلیلهای دقیقتر آغازشدهاست. انتساب شکاف رهبری-ریاست جمهوری به عنوان یک بحران در کشور به بهار عربی و نمود آن در ایران، تحلیل شرایط و رفتارشناسی «اسفندیار رحیممشایی» و بررسی آن از زاویهی تقابل با اهداف مقام معظم رهبری، نمونههایی از این تحلیلهاست. در این برهه، طرف غربی تلاشهای فراوانی برای القای وجود شکاف میان ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی انجام دادهاست.
حاصل آنکه، ظهور «حلقه انحرافی»، این فرصت را به طرف غربی دادهاست تا از این حلقه و حواشی ایجادشده توسط آن به عنوان «شکاف عمیق میان رهبری و ریاست جمهوری» یاد کند و به تحلیل آن بپردازد.
رئوس تحلیلهای طرحشدهی طرف غربی پیرامون این موضوع را میتوان چنین برشمرد:
1- شناسایی و توانسنجی از دو طرف شکاف پیشآمده در سطوح عالی جمهوری اسلامی؛
2- گمانهزنی پیرامون امکان استعفا یا عزل احمدینژاد از ریاست جمهوری؛
3- ریشهیابی شکاف نوظهور در حاکمیت ایران؛
4- شناسایی طرف مطلوب غرب در شکاف حاکمیت ایران؛
5- فواید شکاف رهبری-ریاست جمهوری برای طرف غربی؛
6- گمانهزنیها پیرامون پیروز انتخاباتهای آتی ایران؛
7- گمانهزنیهای طرف خارجی پیرامون رییسجمهور آیندهی ایران؛
8- بررسی تأثیر جریان انحرافی بر آیندهی هستهای ایران؛
9- آیندهپژوهی تحلیلگران غربی از جریان انحرافی
نتایج حاصل از رفتارشناسی طرف غربی از حلقه انحرافی نشان از گشوده شدن روزنهی امیدی دارد که غرب برای تغییرات آیندهی حکومت ایران مدتهاست به دنبالش بوده است. اصلیترین نتیجهگیریهای حاصل از این رفتارشناسی برای تحلیلگران غربی به ترتیب زیر میباشد:
الف) بروز شکاف در هستهی مرکزی ساختار قدرت؛
ب) مخالفت از درون با ساختار سنتی و حوزوی نظام؛
ج) یافتن ظرفیتهای جدید برای استراتژی مهار درونی قدرت نرم جمهوری اسلامی.
مؤسسهی آمریکایی «رَند»[1] که با پشتوانهی مالی «بنیاد اسمیت ریچاردسون»[2] سالیانی است به مطالعه در خصوص ایران مشغول است، در زمرهی مراکزی است که به تحلیل رفتار حلقه انحراف علاقهمند است. «علیرضا نادر» از جمله استراتژیستهای مؤسسهی رند، معتقد است شرایط داخلی کشور با مهندسی حلقه انحراف بهسوی بحرانی شدن در حال حرکت است؛ وی در جملهای قابل تأمل تصریح میکند: «آن چه ما در ایران ناظریم، آرامش پیش از طوفان است.»[3]
«عباس ملکزاده میلانی»، سرپرست پروژهی «دموکراسی در ایران»، در «مؤسسهی آمریکایی هووِر»[4] نیز در تحلیلی نزدیک به علیرضا نادر از بیثباتی در ایران به واسطهی رفتارهای ناشی از این جریان سخن گفته، نتیجه میگیرد: «نمیتوان وقایع چند ماه آینده را حدس زد.»[5]
«رابرت فیسک»[6]، تحلیلگر و مقالهنویس روزنامهی ایندیپندنت اما تبعات بحرانسازی جریان انحراف را از این بالاتر برده و مینویسد: «انتظار آن میرود که احمدینژاد در تماشاییترین جایگاه ضربهپذیر در تاریخ جمهوری اسلامی قرار گیرد».
بحرانسازیهای فصل به فصل حلقه انحراف امیدواری تحلیلگران غربی را برای تحقق آرزوی دیرینهی «بیثباتسازی حاکمیت ایران» بیش از پیش نمایان میسازد. این موضوع در لابهلای بسیاری از اسناد منتشرهی تحلیلگران غربی مشهود است؛ از آن جمله، تحلیلگر روزنامهی «لوفیگارو» است که مینویسد: «آیا حکومت ایران، در سایهی انقلاب در کشورهای عرب و دو سال پس از خیزش سبز که شکست خورد، در حال ترک خوردن از داخل است؟ هنوز برای نتیجه گرفتن، بسیار زود است؛ اما نشانههایی هست که نشان میدهد اختلافات شدیدی وجود دارد.»[7]
پرسش اصلی از میان چنین تحلیلهایی آن است که این «نشانهها» که طرف غربی را امیدوار کرده و برنامهریزیهای دقیقی را به همراه آورده است، کداماند؟ پیش از پرداختن به پاسخ این پرسش مهم، توصیف نگاه غرب به «فواید شکاف ساختاری در حاکمیت ایران»، ضروری است.
فواید شکاف در سطوح عالی حاکمیت جمهوری اسلامی برای غرب
«تلاش برای مهار درونی قدرت نرم جمهوری اسلامی»، برآیندی از سعی و خطای 32 سالهی غرب در جنگ با ایران است. با این مقدمه، طبیعیترین گزینه برای طرف غربی، ظهور حلقههایی در داخل ساختار قدرت است که آهنگ دوگانهای را مخابره میکنند و اکنون از نگاه غرب، «حلقه انحراف» در کنار حلقهها و جریانهای معارض دیگر دارای چنین شرایطی است. تحلیلگران غربی در تحلیلهای خود، مزایای زیادی را برای ظهور این حلقه عنوان کردهاند که در این مجال به 10 سرفصل از آنها اشاره میشود:
1. برملا شدن کشمکشهای جناحهای درون حاکمیت ایران و ماهیت پرتنش آنها؛
«بی.بی.سی» فارسی یکی از بسیار رسانههایی بود که بر این نکته دست گذارده و اینگونه تحلیل میکند: «حکومت ایران در مناقشهی میان نزدیکان آقای احمدینژاد از یکسو و طیف گستردهای از اصولگرایان، میانهروان و تندروهای حامی رهبر ایران از سوی دیگر، یکبار دیگر ماهیت پرتنش درون خود را آشکار یافته است.»[8]
2. شکستن تابوهایی که در گذشته مقدس بودهاند؛
این موضوع به خصوص پس از چند مرحله بحران آفرینی حلقه انحراف که منجر به حل مسأله از سوی رهبر معظم انقلاب گردید، در تحلیلهای ارایه شده از سوی تحلیلگران غربی، برجسته شد. غربیها به صورتی ملموس، ذوق زدگی خود را از مخالفت با «رهنمودهایی که تاکنون مقدس بودهاند» نشان داده و این مسأله را زنده شدن طرح مردهای میدانند که در دوران اصلاحات از سوی برخی مسؤولین، آغاز شده بود.
3. برجسته شدن شکافهای سیاسی و اجتماعی داخل کشور؛
4. تبدیل شدن حلقه انحراف به متحد جنبش دموکراسی ایران؛
5. شناسایی حلقه انحراف به عنوان «حلقهای که سقوط جمهوری اسلامی را سرعت میبخشد»
[cb:blog_title] [cb:blog_slogan]
آمار وبلاگ
بازدید امروز :9 بازدید دیروز :4 کل بازدید : 27859 کل یاداشته ها : 39
طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ
|